تاريخچه مديريت پروژه در جهان را معمولا به مديريت پروژههاي عظيمي همچون ساخت اهرام مصر، ديوار چين و يا بنا نهادن تخت جمشيد به دستور داريوش مربوط ميدانند؛ هريك از اين پروژهها از جمله پروژههاي بزرگ و پيچيده تاريخ بشريتند كه با كيفيت استاندارد بالا و بكارگيري نيروي عظيم انساني ساخته شده اند.
يك مدير پروژه وقتي به شهر اسرارآميز هخامنشيان سري ميزند و در هر گوشهاي از آن به نقوش هنرمندانه برجسته باستاني برخورد ميكند بدون شك دچار حيرت ميگردد كه چگونه چنين پروژه عظيمي قريب دو هزار و پانصد سال پيش با چنين كيفيت منحصر به فردي ساخته شده كه عليرغم ويراني و به آتش كشيده شدن پياپي توسط اسكندر و تسخير كنندگان پس از او همچنان به عنوان نماد حيرتانگيز پروژه ايراني از آن ياد ميشود.
هرچند به دستور كوروش، مهندسان و سازندگان پاسارگاد موظف بودند شرح كار خود و همچنين برنامه كاري روز بعد خود را در لوحههايي كه به نام كارنامك مشهور بود, بنگارند اما امروزه جز با تكيه بر حدسيات نميتوان اظهارنظر قاطعي پيرامون نحوه دقيق مديريت پروژههاي عظيم عهد باستان ابراز داشت، چرا كه متاسفانه تاكنون هيچ مدرك و نشانهاي دال بر چگونگي بكار بستن روشها و تكنيكهاي مديريت پروژه در اين طرحها يافت نشده است.
اما تاريخچه مديريت پروژه در دنياي جديد به سالهاي ابتدايي دهه 1900 ميلادي باز ميگردد؛ جايي كه هنري گانت با توسعه نمودار ميلهاي ابداعي خود آغازگر حركت پرشتاب بعدي طي سالهاي دهه 1950 و 1960 ميلادي در پروژههاي نظامي و هوافضاي آمريكا و سپس انگلستان گرديد. هرچند نام پرآوازه هنري گانت به عنوان پدر تكنيكهاي برنامهريزي و كنترل پروژه در تاريخ ثبت گرديده است ليكن سالهاي دهه 1950 و 1960 به عنوان سالهاي آغازين رشد و توسعه مديريت پروژه در دنياي معاصر شناخته ميشود. اين سالها سرآغاز تكوين و توسعه بسياري از روشها و دانشهاي مربوط با مديريتهاي نهگانه پروژه است كه سالها بعد توسط نرمافزارهاي مختلف عملياتي و در پروژهها بكار گرفته شدند.
تغييرات سريع تكنولوژيك، بازارهاي شديد رقابتي و رايزني فشرده و قدرتمندانه شركتها، همهوهمه سازمانها و بنگاههاي متولي پروژه را تشويق به تغيير سيستم مديريتي خود نمود. در هنگامه نبرد انتخاب بين غرق شدن يا شنا كردن و يا تطبيق و سازگاري يا مرگ و نابودي، مديريت پروژه و پروژهمداري درمديريت تنها انتخاب و راه نجات فراروي پيمانكاران و سازمانها بود.
با گسترش حوزه تجاري شركتها و جهانيشدن پروژهها، امروزه استفاده از استانداردها براي همزباني افراد درگير در پروژه و اطمينان از اجراي درست كار ضروري است.
استانداردها، علاوه بر تبيين كار و تعيين چگونگي اجراي صحيح عمليات، به عنوان مرجعي براي افراد گروه پروژه در اختلافات مطرح است. قوت استانداردها در جامع بودن آنها، سادگي، مقبوليت عام استفادهكنندگان و تضمينش براي اجراي درست كار است. با توجه به جهاني شدن شركتهاي ساخت و توليد و گسترش بازارهاي كار، مديران پروژه بهتر است با استانداردهاي مديريتپروژه آشنا شوند؛ بهرهگيري از آنها ميتواند آنها را در اجراي برنامههاي پروژه ياري نمايد.
موسسات و كشورهاي گوناگوني اقدام به تدوين استانداردهاي مخصوص خود در زمينه مديريتپروژه كردهاند؛ اما در اين ميان چهار استاندارد داراي اهميت و مقبوليت بيشتري هستند.
مدیریت استراتژیک یا مديريت بنگاهي، هدایت کردن پیش نویسها، ابزارها و ارزشگذاری تصمیمات بين وظيفه اي است که یک سازمان را برای رسیدن به اهداف بلند مدتش توانا می سازد. مدیریت استراتژیک فرایند مشخص ساختن ماموریت، چشم انداز و هدف سازمان، توسعه برنامه ها و سیاست ها مي باشد، معمولا در رابطه با پروژه ها و برنامه هايي است که برای رسیدن به این اهداف طراحی شده اند، و سپس تخصیص منابع برای تکمیل سیاست ها، نقشه ها و یا پروژه ها و برنامه ها است. اغلب از روش كارت امتیازدهي متوازنبرای ارزیابی کارایی کل تجارت و روندش برای رسیدن به هدف، به کار می رود.
مدیریت استراتژیک یک سطح از فعالیت های مدیریتی است که این سطح پایینتر از تعیین هدف و بالاتر از تاکتیک ها قرار دارد. مدیریت استراتژیک سمت و سوی کلی برای امر خطیری چون سرمایه گذاری را فراهم می سازد و به شدت با مطالعات سازمانی مرتبط است. در زمینه ساماندهی کسب و کار مفید است که درباره “همترازی استراتژیک” بین شرکت ها و محیط اطرافشان و یا “استحکام استراتژیک” سخن به میان آورد.
مدیریت استراتژیک فرآیندي پیشرو است که کسب و کار و صنعتی را که شرکت در آن وارد شده، ارزیابی و کنترل می کند؛ رقبا را مورد ارزیابی قرار داده و استراتژیها و اهداف را برای رسیدن به تمامي رقبای موجود یا احتمالی برپا می دارد و سپس هر استراتژی را به صورت سالانه یا دوره ای براي تشخیص اینکه چگونه این استراتژی باید تکمیل شود و يا اين استراتژي موفق واقع شده یا برای مقابله با پیشامد های متفاوت، تکنولوژی جدید، رقیبان جدید، یک فضای اقتصادی جدید و یا یک فضای جدید اجتماعی، مالی یا سیاسی نیاز به جانشین کردنش با یک استراتژی جدید مي باشد، ارزیابی می کند.(لمب، 1984)
كارت امتیاز متعادل
با تمرکز نه تنها بر پیامد های مالی بلکه بر انرژی مصرف شده در عملیات، داده هاي بازاریابی و توسعه، برای فراهم کردن یک نقطه نظر قابل فهم تر از یک کسب و کار کمک می کند، اين امر به عمل سازمان در مصالح بلند مدتش کمک می کند.
سازمان ها، علاوه بر پیامد های مالی، برای اندازه گیری آن دسته عوامل که بر پیامد های مالی تاثیر می گذارند تشویق شده اند. برای مثال، کارایی فرایند، سهم بازار/ نفوذ، توسعه بلند مدت مهارت و آموزش و مانند آن.
طرح کسب و کارعبارتی است که به عنوان معادل عبارت انگلیسی انتخاب شده است. سایر معادلهایی که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از: برنامهی تجاری، طرح تجاری، و برنامهی کسب و کار.
سندی است که وضع موجود شرکت را بیان و برنامههای پیشبینی شدهی آن برای چند سال آینده را ارائه مینماید.
سندی است که اقدامات شرکت را در یک دورهی مشخص بیان مینماید و به طور معمول شامل فهرست دقیقی از ریسکها و عدمقطعیتها و تحلیل آنها است.
به صورت مختصر طرح کسب و کار باید به سئوالات چه چیزی؟، چرا؟، چه موقعی؟، توسط چه کسی؟، و چگونه؟ پاسخهای روشنی ارائه دهد.
یک سند مکتوب است که جزئیات یک کسب و کار موجود یا پیشنهادی را بیان میکند. معمولاً چشمانداز، وضع موجود، نیازهای پیشبینیشده، بازارهای تعریفشده و نتایج پیشبینیشده برای کسب و کار؛ اجزای طرح کسب و کار را تشکیل میدهند.
طرح کسب و کار که توسط مدیران یا مالکان یک کسب و کار تهیه میشود بیان میکند که یک کسب و کار به مرور زمان چگونه رشد میکند و توسعه مییابد. طرح کسب و کار دربرگیرندهی بخشهایی است نظیر: مدیریت، نیروی انسانی، مالی، تولید، و بازاریابی.
اولین و شاید مهمترین دلیل نوشتن طرح کسب و کار، بررسی امکانپذیری و توجیهپذیری انجام یک کسب و کار است. پیش از هر کس دیگری این خود کارآفرین است که باید نسبت به سودآور بودن فرصت تجاری پیش رو اطمینان حاصل نماید. بیشتر کارآفرینان تصوری مبهم و کلی نسبت به خوب بودن یک فرصت دارند و به واسطهی تعدد متغیرهایی که در فضای کسب و کار وجود دارد، ممکن است از برخی پارامترها غفلت نمایند، یا آنکه توجه بیش از اندازه بر بعضی جنبهها باعث کم اهمیت دیدن سایر قسمتها شود. مکتوب کردن اطلاعات کسب و کار در یک چهارچوب از پیشتعیینشده امکان تحلیل جامعتر را برای کارآفرین پدید میآورد.
نوشتن طرح کسب و کار علاوه بر اینکه به تحلیل شرایط کمک میکند، در تصمیمگیری در خصوص نحوهی اجرا نیز میتواند بسیار مؤثر باشد. با توجه به اینکه طرح کسب و کار یک برنامهی اجرایی است، نوشتن دربارهی زوایای مختلف کسب و کار باعث میشود که مشکلات بالقوهی اجرا و ناسازگاریهای موجود مابین بخشها شناسایی شده و راهکارهای لازم برای آنها اندیشیده شود.
طرح کسب و کار یک سند رسمی است به این معنا که امکان ارائهی آن به ذینفعان درون و برونسازمانی وجود دارد. مکتوب کردن ایده به این شکل امکان انتقال آن به دیگران و متقاعد کردن آنها نسبت به ضرورت یا بازدهی مناسب کسب و کار را فراهم میآورد. تا هنگامی که یک ایده به شکل مناسبی مستند نشده باشد، امکان بررسی، تحلیل، نقد و در نهایت پذیرش یا رد آن وجود ندارد.
اساساً طرح کسب و کار نوشته میشود تا بتواند در وهله اول راهنمای سازمان در فعالیت خود برای رسیدن به اهدافش باشد. علاوه بر این، کاربرد مهم و اصلی طرح کسب و کار هنگامی است که سازمان نیاز دارد فرد یا سازمانی برای انجام کاری قانع نماید. اگرچه معمولاً طرح کسب و کار برای تأمین سرمایه استفاده میشود ولی در مواقع دیگر نظیر فروش کسب و کار و ادغام دو شرکت و قرارداد مشارکت در پروژهها نیز به کار میرود.
برای گرفتن وام چه به صورت انتشار اوراق مشارکت یا اوراق قرضه و چه به صورت دریافت پول از بانک لازم است که شرکت طرح کسب و کار خود را ارائه دهد. در صورت انتشار اوراق قرضه نیز بانک یا مؤسسه منتشرکننده بر اساس طرح کسب و کار شرکت، ارزیابی مالی اعتباری به عمل میآورد و بر این مبنا نسبت به تعیین نرخ بهره و انتشار اوراق اقدام میکند.
یکی از مهمترین کاربردهای طرح کسب و کار، به ویژه در مورد کارآفرینانی که در مرحله راهاندازی کسب و کارشان قرار دارند، جذب سرمایه اولیه از طریق سرمایهگذاران مخاطرهپذیر است. این سرمایهگذاران در ازای شریک شدن در یک کسب و کار بخشی یا تمام سرمایه اولیه راهاندازی یا در برخی موارد طرحهای توسعه یک شرکت را تأمین مینمایند.
شرکت در مسابقات طرح کسب و کار: شرکت در مسابقات طرح کسب و کار یکی دیگر از انگیزههای نوشتن طرح است. چنین مسابقاتی که در سطح دانشگاهی و ملی کشورهای مختلف دنیا برگزار میشوند، هدف توسعهی کارآفرینی را دنبال میکنند. افراد جوان بهویژه دانشجویان طرح تبدیل ایدههای خود را به کسب و کارهای انتفاعی و غیرانتفاعی مینویسند و با شرکت در مسابقات از جوایز و کمکهایی برای راهاندازی کسب و کار خود بهرهمندمیشوند.
چند سالی است که مراکز رشد و پارکهای فنآوری در کشور راهاندازی شدهاند. این مراکز امکان برخورداری شرکتهای مستقر از امکاناتی نظیر دفتر کار، خدمات مشاوره، امکانات اداری، و برخی تسهیلات مالی را فراهم میآورند. متقاضیان حضور در مراکز و پارکها باید پیش از هر چیز طرح کسب و کار خود را آماده نمایند و بتوانند توجیهپذیر و فنآورانه بودن کسب و کار خود را نشان دهند
ورود به بورس: شرکتهایی که قصد عرضه سهام خود را به عموم دارند، لازم است جزئیات کاملی از وضع موجود شرکت، برنامههای آینده، و پیشبینیهای خود از آیندهی شرکت را به سازمان بورس و نیز خریداران اطلاع دهند. طرح کسب و کار این شرکتها باید از بخش مالی منسجم و کاملاً دقیقی شامل تحلیلهای مالی به ویژه ارزشگذاری سهام باشند.
به دلایل مختلفی ممکن است دو شرکت با یکدیگر وارد مذاکره شوند. ممکن است شرکتی قصد داشته باشد نمایندگی یک شرکت دیگر را اخذ نماید، یا آنکه به صورت مشترک با شرکتی وارد مناقصه شود، یا تحت لیسانس شرکتی به تولید بپردازد. در همهی این موارد لازم است که شرکت پیشنهاددهنده پیش از شروع مذاکره یا حین آن طرح کسب و کار خود را ارائه دهد. طبیعتاً در چنین طرحهایی عمده تمرکز بر وضع موجود شرکت و قابلیتها و پتانسیلهای موجود آن است.
اين استاندارد يك الگوي بين المللي براي سيستم مديريت در شركت ها فارغ از زمينه فعاليت، تعداد پرسنل و گستردگي فعاليت آنهاست. ISO9001 فرايندهايي راجهت كنترل هاي لازم براي توليد يك محصول ياارائه خدمات در سازمان تضمين نموده و استقرار مي دهد اما اين امر به مفهوم تضمين كيفيت در كالا يا خدمات ارائه شده نمي باشد.
اين استاندارد به دنبال استقرار يك سيستم مديريت است كه توانايي لحاظ نمودن اصول بنيادي را در توليد يا ارائه خدمات داشته باشد.
مشتريان و تحقق رضايت كامل آنها، هدف سازمان از استقرار فرايند ها و تعهد در راستاي برآورده نمودن الزامات در توليد يا ارائه خدمات سازمان مي باشد.
اين استاندارد بين المللي يك الگوي موثر براي مديريت محيط زيست مي باشد. دستيابي اين مهم با شناسايي و كنترل عوامل تاثيرگذار فعاليت هاي سازمان بر محيط زيست و تعهد نسبت به جلوگيري از تاثيرات مخرب زيست محيطي ميسر مي باشد. اين استاندارد به سازمان امكان مي دهد تا اهداف و خط مشي زيست محيطي خود را تدوين نموده و با پايش و اندازه گيري آن ها ميزان دستيابي به اين خواسته ها را برآورد نمايد.
تمركز بر مصارف مختلف از جمله انرژي در اين استاندارد، چارچوبي را براي سازمان فراهم مي نمايد تا با شناسايي اتلاف انواع انرژي مصرفي، ضمن بهينه سازي آن گامي موثر در صرفه جويي اقتصادي و اصلاح الگوي مصرف بردارد.
سيستم مديريت بهداشت، ايمني و محيط زيست به عنوان ابزاري در جهت كنترل و بهبود مسائل بهداشت، ايمني و محيط زيست در كليه طرح هاي توسعه، پروژه هاي صنعتي و زيربنايي فعاليت مي كند. اين سيستم مديريتي، عوامل ياد شده را به گونه اي يكپارچه بررسي كرده و بستر مناسبي در جهت استقرار و اجراي استانداردهاي مديريت زيست محيطي ( ISO 1400 ) و سيستم ارزيابي بهداشت حرفه اي و ايمني فراهم سازد.
ارائه روشي هدفمند بر پايه استاندارد ها و الزامات قانوني براي حصول اطمينان از اينكه مخاطرات بالقوه و بالفعل موجود در زمينه بهداشت، ايمني و محيط زيست بطور دقيق تعيين و بطور مؤثر حذف يا كنترل مي شوند. در واقع اين نظام بخشي از نظام مديريت كل جاري در سازمان است كه در جهت توسعه، اعمال دستيابي، بررسي و حفظ بهداشت، ايمني و محيط زيست تلاش نموده تا راه گشاي روش هاي اصولي در مديريت ريسك هاي بهداشت، ايمني و محيط زيست مرتبط با فعاليت هاي شركت شود.
احترام به حقوق انساني
تامين اجتماعي، حفظ سلامتي در سطح قابل قبول و ارتقاء آن
كاهش هزينه هاي اجتماعي به معناي عام ( هزينه ها ، تلفات و صدمات انساني )
كاهش آثار سوء اجتماعي
اين استاندارد بين المللي امكان استقرار يك سيستم مديريت امنيت اطلاعات ( ISMS ) را فراهم مي سازد. استفاده از ابزارهاي سخت افزاري و نرم افزاري در اين مسير، با شناسايي اهميت اطلاعات، چگونگي امكان انتشار آن و فراهم آوردن سطح دسترسي مناسب براي كاربران از جمله راهكارهايي است كه اين استاندارد در قالب نيازمندي هاي سيستم مديريت امنيت اطلاعات به آن مي پردازد به عبارت ديگر حفاظت از داده ها و اطلاعات سازمان هدف اصلي در اين استاندارد مي باشد. شناسايي درجه اهميت اطلاعات و ريسك آن به سازمان ها اين امكان را مي دهد تا با صرف يك هزينه منطقي نسبت به حفاظت از اطلاعات خود اقدام نمايند.
كليه واحدها و اماكني كه بنحوي با مقوله مواد غذايي سركار دارند ضروري است تا خود را براساس اين استاندارد منطبق ساخته و به استفاده كنندگان از محصولات و خدمات خويش از طريق اطمينان در سلامت كامل خدمات خويش را ايجاد نمايند. هدف از اين استاندارد بهداشت در مواد غذايي، اطمينان از سلامت غذايي، اطمينان از بهداشتي بودن مراكز توليد، پخت، سرويس و توزيع مواد غذايي و اطمينان از رعايت بهداشت پرسنلي است
كليه توليد كنندگاني كه در كشور هاي خارج از اتحاديه اروپا اقدام به توليد مواد غذايي نموده و مي خواهند اين مواد غذايي را به اتحاديه اروپا صادر نمايند بايد داراي گواهينامه HACCP باشند.
عموما يك سيستم HACCP، تمامي مراحل و جنبه هاي بهداشتي و سلامتي غذا و مواد غذايي، از مرحله توليد خام تا مصرف مواد غذايي را در بر مي گيرد.
سيستم HACCP در توليد مواد غذايي از مرحله خريد مواد اوليه، نگهداري آن در انبارها، پخت مواد غذايي، شستشو و ضد عفوني ابزار و تجهيزات توليد، شستشو و ضد عفوني محل توليد و سلامت و ايمني غذا را تضمين مي نمايد.
HACCP ابزاري است كه با تكيه بر علم مواد غذايي آگاهي از خصوصيات محصول توليدي با شناسايي مخاطرات فيزيكي، شيميايي و ميكروبي از بروز آن پيشگيري مي نمايد.
سيستم HACCP تاثير زيادي در حذف هزينه هاي زايد داشته و از ايجاد بيماري در مصرف كنندگان جلوگيري مي نمايد.
سيستم HACCP سعي مي كند كه هر مرحله از كار را شناسايي نموده و از فعاليت هايي كه ممكن است در هر مرحله باعث به وجود آمدن خطر بيولوژيكي، شيميايي و فيزيكي در مواد غذايي شود، جلوگيري نمايد.
سيستم HACCP باعث اعتماد مصرف كنندگان مي گردد.
سيستم مديريت ايمني غذا Food Management System برمبناي ISO22000 الگويي به منظور پياده سازي سيستمي مؤثر جهت تامين ايمني و سلامتي غذا با بهره گيري از اصول HACCP در زنجيره توليد مواد غذايي مي باشد.
شناسايي نقاطي كه بالقوه مي تواند منجر به بروز مخاطره براي سلامت مصرف كننده غذا باشد، با بكارگيري روش ها و ابزارهايي به منظور پيشگيري از وقوع اين مخاطرات، اساس طراحي اين استاندارد مي باشد
اين استاندارد براي سازمان هايي كه مي خواهند تطابق خود را باالزامات استانداردهاي ملي و بين المللي به طرف هاي ذينفع و مشتريان اثبات نمايند كاربرد داشته و به آنها در جهت افزايش سهم بازار و موفقيت در عرصه رقابت با ساير توليد كنندگان و شركت هاي خدماتي در صنعت غذا كمك مي نمايد.
از مزاياي اين سيستم، توانايي اجرا در تمامي مراحل زنجيره غذا از مزرعه و دامپروري تا كارخانه توليد مواد غذايي است و تا حد توزيع كنندگان مواد غذايي و توليد كنندگان مواد بهداشتي و خدمات آن در صنعت غذا گسترش يافته است.
GMP يكي از پيش نياز ها و الزمات سيستم هاي ايمني و بهداشت نظير HACCP وISO2200 مي باشد. اصول GMP به منظور ارزيابي بهداشتي زيرساخت هاي مورد نياز فرآوري و توزيع محصولات در سازمان هايي كه در خصوص مواد غذايي، دارويي و آرايشي و مواد افزودني فعاليت مي نمايد، مورد استفاده قرار مي گيرد و همچنين اصول GMP بعنوان راهنمايي براي اصلاح و يا ايجاد زيرساخت هاي مناسب از قبيل فضاهاي عملياتي و لوازم و تجهيزات مورد استفاده جهت فرآوري و توزيع مواد غذايي، دارويي، آرايشي و مواد افزودني بوده، به نحوي كه با توجه به نوع محصول و روش فرآوري، راهكارهاي كاربردي مناسبي را در اختيار سازمان هاي ذيربط به منظور اطمينان از فراوري و توزيع بهداشتي محصول قرار مي دهد.
اين استاندارد در سازمان هايي كه توليد قطعات يا ارائه خدمات را براي صنايع خودرو يا موتور سيكلت انجام مي دهند كاربرد دارد. لازم به ذكر است كه خود خودرو ساز نمي تواند اين گواهي نامه را اخذ كند واين گواهينامه فقط خاص تامين كنندگان اين صنعت مي باشد.
اين استاندارد به منظور تكميل الزامات HSO9001 در توجه به ويژگي هاي صنفي در صنايع نفت، پتروشيمي و گاز طبيعي توسط كميته ISO/TS67 تدوين شده است. اين استاندارد نيز مانند ISO9001 علاوه بر ايجاد يك سيستم مديريت كيفيت به منظور تضمين يكنواختي كيفيت محصول به دنبال رضايت مشتري نيز مي باشد.
5S سيستمي است كه به منظور برقراري و حفظ فضاي كيفيتي در يك سازمان به كار گرفته مي شود و وجه تسميه آن پنج كلمه ژاپني Shitsuke ,Seiketsu , Seios , Seiton , Seiri به معناي سازماندهي، نظم و ترتيب، نظافت، استانداردسازي و انضباط است.
ايجاد يك نظم فراگير، زمينه سازي برقراري انضباط سازماني، كاهش ابهام در كار، زيبا سازي محيط كار، بهداشتي شدن محيط كار و رفع آلودگي هاي آن، ايمن شدن محيط كار و كاهش حوادث و بيماري هاي كاري، آسان شدن و كم زحمت شدن انجام كار، دسترسي آسان تر و راحت تر به اسناد، قطعات، ابزار و ساير لوازم مورد نياز و جلوگيري از گم شدن آنها، كاهش اشتباهات و دوباره كاري ها، افزايش روحيه كاركنان، كاهش خستگي و آزردگي رواني ناشي از كار، فراهم شدن شرايط لذت بردن از كار، كاهش خرابي وسائل، تثبيت و بهبود كيفيت، افزايش راندمان و كارايي، كاهش هزينه، كاهش زمان انجام كارها، كاهش وابستگي امور به اشخاص و امكان ايجاد گردش شغلي در سازمان، كاهش ضايعات ناشي از نابساماني و در هم ريختگي و بسياري مزاياي ديگر….
روشي ساختاري و بر محوريت داده ها مي باشد كه براي همه جنبه هاي تجاري قابل كاربرد است. از اين روش براي بالا بردن رضايت مشتري، كاهش ضايعات و بالا بردن سود استفاده مي شود. سيگما حرف يوناني است كه در آمار و رياضيات براي تعريف انحراف معيار استفاده مي شود.
تصميم سازي در همه نوع فعاليت هاي تجاري و صنعتي، به عنوان فعاليت حياتي تلقي مي شود. نتايج حاصل از اين تصميمات كمتر مبتني بر شهود و يا تجربه مي باشد. 6-سيگما كليه عوامل فردي را با كمي كردن مسائل و استفاده از آمار از بين مي برد تا ابزاري را براي تعيين احتمال موفقيت و شكست ارائه نمايد . با اين حال، اثر دانش سازماني در اين فرآيند به طور كامل از بين نمي رود ، بنابر اين بايد قبل از اتخاذ تصميم آن را به طور كمي صحه گذاري نمود . بنابراين، 6-سيگما يك مفهوم تجاري است كه به انتظارات مشتريان از كيفيت بالا و فرآيندهاي بدون نقص تجاري پاسخگوست . اين روش برروي خروجي هايي كه براي مشتري اهميت دارند، تمركز دارد . رضايت مشتري و ارتقاء آن بايد اولين اولويت سازمان هاي مختلف باشد.
بنياد اروپايي مديريت كيفيت توسط 16 مديرعامل شركت هاي بزرگ اروپايي در سال 1988 بنيان نهاده شد. ماموريت EFQM عبارتست از : تشويق و كمك به سازمان هاي اروپايي براي شركت درفعاليت هاي بهبود كه نهايتا منجر به سرآمدي در ارتقاء رضايت مشتريان و كاركنان، تاثير برجامعه و نتايج تجاري و نيز منجر به حمايت از مديران سازمان هاي اروپايي براي تسهيل پياده سازي مديريت كيفيت جامع براي دستيابي به مزيت هاي رقابت جهاني مي شود.
مدل سرآمدي EFQM، يك چارچوب غيراجباري مي باشد كه رويكرد هاي دستيابي به سرآمدي پايدار را در بردارد. چارچوب اين مدل بر اساس 9 معيار مي باشد. 5 معيار از آنها توانمند سازها و 4 معيار باقي مانده، نتايج مي باشند. توانمند سازها معيارهايي هستند كه فعاليت هاي سازمان را پوشش مي دهند، نتايج معيارهايي هستند كه سازمان آنها را به دست مي آورد. نتايج حاصل از توانمند سازها مي باشند.
9 معيار عبارتند از:
اين مدل ابزاري است؛ ابزاري است براي مديريت كيفيت و مستقل از بخش ها و واحد هاي سازماني مي باشد.
كمكي براي شناسايي فاصله بين وضعيت فعلي و وضعيت مطلوب مي باشد.
عوامل تشكيل دهنده براي تعيين كليت مسائل و مشكلات را شناسايي مي كند.
سازمان تشويق مي شود براي بهبود عملكرد و برطرف كردن مشكلاتش به سوال “چگونه” پاسخ دهد.
سازمان به ابزار مديريت فرايند قابل انعطاف و سهل الاستفاده مجهز مي شود.
نقاط قوت و ضعف بصورت كمي قابل تشخيص اند.
برنامه ها و روش ها براي بهبود بصورت واضح و اولويت بندي شده در سازمان استقرار مي يابد.
سازمان در مسير رشدي كه رضايت مشتريان، كاركنان و جامعه را فراهم مي كند قرار مي گيرد و منافع كوتاه مدت و بلند مدت خويش را در اين مسير تعيين و ايجاد مي كند.
يك سيستم كسب و كار براي سازماندهي و مديريت تكوين محصول، عمليات توليد، زنجيره تامين و ارتباط با مشتري كه در مقايسه با توليد انبوه، براي توليد محصولات، نيازمند نيروي انساني، فضا، سرمايه و زمان كمتر است، محصولاتي كه با عيوبي به مراتب كم تر و دقيقاً مطابق با نياز مشتري توليد مي شوند
پس از جنگ جهني دوم، توليد ناب توسط تويوتا ابداع شد. از سال 1990 توليد ناب در مقايسه با توليد انبوه براي يك ظرفيت توليدي معين، نوعاً نيازمند يك دوم نيروي انساني، يك دوم فضاي توليدي و يك دوم سرمايه مورد نياز بوده و زمان انتظار تكوين و توليد آن بسيار كمتر بوده است در حالي كه توانسته است محصولات را در تنوعي گسترده تر، در حجمي پايين تر و با عيوبي بسيار كم تر توليد كند
يك فرآيند فكري پنج مرحله اي كه توسط ووماك و جونز در 1996 مطرح شد تا مديران را در مسير دگرديسي ناب، هدايت كند. اين پنج مرحله عبارتند از:
يك سيستم كششي با جايگزيني پياپي محصول در محموله هاي كوچك كه در ميان شركت ها و تاسيسات حاضر در طول جريان ارزش مستقر مي شود.
فرض كنيد در حال حاضر، شركت الف ( خرده فروش ) مستقيماً محصول را به مشتري نهايي مي فروشد و شركت ب ( سازنده ) بر اساس پيش بيني فروش، كالاهاي جايگزين را در دفعات كم و در محموله هاي بزرگ براي وي ارسال مي دارد. پياده كردن لجستيك ناب، مستلزم استقرار يك روش علامت دهي كششي است كه در آن به محض فروش حجم كوچكي از محصول، خرده فروش، علامتي را براي سازنده ارسال مي كند كه دال برجايگزيني دقيق تعدادي است كه فروش رفته است. سازنده نيز به همين شكل به تأ مين كننده خود دستور مي دهد كه دقيقاً به تعداد كالاهاي ارسال شده براي خرده فروش، كالاهاي جديد را جايگزين كند. اين روال تا بالاي جريان ادامه مي يابد.
لجستيك ناب نيازمند اين موارد است : بعضي از انواع روش هاي علامت دهي همچون كانبان، اينترنت، EDI، …، بعضي از انواع ابزارهاي هموارسازي در هرمرحله از جريان ارزش ( هي جونكا )، بعضي از شكل هاي ارسال پياپي محصول در محموله هاي كوچك و در بسياري از موارد، اشكالي از بارانداز متقاطع براي يكي كردن بارها در طول حلقه هاي جايگزيني.
توافقي مستمر، ميان تمام شركت هاي سهيم در جريان ارزش يك خانواده محصول، براي تعيين دقيق ارزش از نگاه مشتري نهايي، حذف تمامي اعمال اتلاف آفرين از اين جريان و انجام اعمال ارزش آفرين باقي مانده طي يك حركت پيوسته، آنهم تحت كشش مشتري نهايي. به محض اينكه اين وظيفه به انجام رسيد، شركت هاي همكار بايد نتايج حاصله را تجزيه و تحليل كرده و فرآيند فوق را در طول عمر خانواده محصول تكرار كنند
مهندسي ارزش Value engineering :
افزايش هزينه هاي سرمايه گذاري و بهره برداري و تغييرات سريع در نيازهاي مصرف كنندگان، تغييرات دائمي قيمت كالا و خدمات، منجر به پيدايش و بكارگيري شيوه هاي علمي جهت تحقق سود گرديد. همچنين رقابت فشرده در دنياي تجارت مستلزم توليد با هزينه كمتر و كيفيت بالاتر مي باشد. اين تفكر موجب پيدايش و رشد مهندسي ارزش گرديد.
به عبارت ديگر فرآيند مهندسي ارزش با هدف كاهش هزينه ها و افزايش كيفيت در توليد محصولات شكل گرفت. اين فرايند در طي 60 سال شاهد تحولات مختلف به لحاظ رويكرد و دامنه كاربرد بوده است به گونه اي كه امروزه در اغلب كشورها بكارگيري مهندسي ارزش در طرح هاي صنعتي، عمراني و خدماتي به عنوان يك الزام مطرح است.
وظيفه اصلي مهندسي ارزش، برآورده ساختن نيازهاي مصرف كنندگان به گونه اي كه با حداقل هزينه و بدون فداكردن كيفيت امكان دستيابي به اهداف توليد يا خدمات ميسر گردد. مهندسي ارزش يك روش سيستماتيك براي بهبود ارزس كالاها، محصولات و خدمات بوسيله بازرسي و آزمون وظايف و كاركرد ها مي باشد. ارزش با عنوان نرخ كاركرد هزينه تعريف مي شود يا به عبارت ديگر ارزش كمترين هزينه اي است كه عملكردها و يا خدمات لازم را در زمان و مكان مطلوب و با كيفيت و قابليت اطمينان مناسب انجام دهيم. در نتيجه ارزش با بهبود يك كاركرد و يا كاهش هزينه بهبود مي يابد.
آموزش و مشاوره در زمینه استقرار چرخه بهره وری
برنامه ريزي استراتژيك
ERP برنامه ریزی منابع سازمانی
آموزش و مشاوره در زمینه تولید ناب و تولید چابک
آموزش و مشاوره در زمینه استقرار نظام مهندسی ارزش
BPR آموزش و مشاوره در زمینه مهندسی مجدد فرآیندها
MIS طراحی سیستمهای اطلاعات مدیریت
Six Sigma آموزش و مشاوره در زمینه استقرار متدولوژی
طراحی و استقرار نظام پیشنهادات و سیستم مدیریت مشارکتی
OEE اثر بخشی تجهیزات
SPC کنترل آماری فرآیند
MSA تجزیه و تحلیل سیستمهای اندازه گیری
DOE طراحی آزمایشات
FMEA آنالیز شکست و تجزیه و تحلیل خطاهای بالقوه
5S نظام آراستگي محيط كار
نگهداری پیشگیرانه دارای معانی زیر میباشد:
مراقبت و سرویس کردن توسط پرسنل به منظور نگهداری تجهیزات و تاسیسات در وضعیت مطلوب عملیاتی بوسیله فراهم آوردن بازرسی سیستماتیک، شناسایی، و تعمیر عیوب اولیه قبل از آنکه اتفاق رخ دهند یا قبل از آنکه صدمه عمده ای برسانند.
نگهداری، شامل آزمایشات، اندازه گیری ها، تنظیمات، و تعویض قطعات، مخصوصا برای جلوگیری از روي دادن نقص انجام می گردد.
نگهداری پیشگیرانه برای در حال کار نگهداشتن تجهیزات و/یا افزایش عمر تجهیزات هدایت شده است.
نگهداری اصلاحی، که گاهی “تعمیر” خوانده می شود، برای به کار اندازی مجدد تجهیزات هدایت شده است. هدف اصلی نگهداری اجتناب یا کم کردن اثرات نقص تجهیزات است. این امر ممکن است با جلوگیری از نقص قبل از آنکه واقعا اتفاق بیفتد صورت گیرد که به تحقق این امر کمک می کند.
برای تامین و ترمیم مورد اطمینان بودن تجهیزات بوسیله تعویض قطعات فرسوده قبل از آنکه واقعا خراب شوند طراحی شده است. فعالیت های نگهداری پیشگیرانه شامل ترمیم جزئی یا کلی در دوره های مشخص، تعویض روغن، روانکننده ها و غیر می باشد. به علاوه کارگران می توانند زوال دستگاه را ضبط کنند بطوریکه بدانند کدام قسمتهای فرسوده را باید تعمیر یا تعویض کنند قبل از آنگه منجر به خرابی سیستم شود. یک برنامه ایده آل نگهداری پیشگیرانه، از تمامی خرابی های تجهیزات قبل از رخ دادن جلوگیری می کند.
طراحی واحد تولیدی
برنامه ریزی و کنترل تولید
برنامه ریزی و کنترل مواد
زمانسنجی و کارسنجی
بالانس خط تولید
TPM برنامه ریزی تعمیرات و نگهداری پیشگیرانه
TOC تئوري محدوديت ها
تحقیقات و توسعه بازار
تدوین استراتژی های بازاریابی
طراحی مدل کسب و کار
CRM طراحی و استقرار نظام مدیریت ارتباط با مشتری
CSM ارزیابی رضایت مشتریان